گروه ادبی بداهه

کلیه حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به گروه ادبی بداهه است.

استفاده از اشعار وبلاگ بدون ذکر منبع شرعاً حرام و قانوناً جرم می باشد.

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
گروه ادبی بداهه ... صفحه ما در اینستاگرام 0bedahe0 ... برای دریافت برنامه جلسات شعر، کلمه بداهه را به 50002460650 ارسال نمایید

تکلیفِ دل و دایره ی عشق تو این است

هر دل که در این دایره افتاد،غمین است


هر کس که تو را دید ز کف داد عنان را...

حال من بیچاره و دل با تو چنین است


پیش از تو نه وضع ضربان دلم این بود

بعد از تو نه وضع نفسم باز چنین است


شیرینی دنیا ز لبم رفت چرا که:

دریای هزارموج عشقت نمکین است


روزی که نگاه همه چرخید به مشرق

بی شک دم پیدایش این ماه جبین است


وه,هرکه گرفتارتوشدبین خلایق

تاحشرحزین است وحزین است وحزین است


بیرون شده ام از دل و از دایره آن

هر کس که در این دایره شد کافر دین است


این جمله ی من نیست ولی نیک سروده

"تابوده همین بوده و تا هست همین است"


باشد به فلک خانه دلداده ات ای دوست

هر کس که رها گشت ز تو خاک نشین است


بیهوده نگردید پی مرهم و درمان

دردی که به دل آمده با مرگ قرین است


آنجا که خدا کرسی و اسرار نهادست

دستش برسد هرکه به آن مالک دین است


ما حوصله حور و جنان هیچ نداریم

هر جا که تو باشی بر ما خلد برین است


نظاره ای از نرگس چشمان شرربار

والله که تنها هدف عشق همین است...


برای مشاهده چگونگی شکل گیری شعر اینجا کلیک کنید.

  • گروه ادبی بداهه

حاجات ما رواست که مهمان زینبیم

عالم همه به گوش، مسلمان زینبیم


گشتیم مسلم از دم احیاکننده اش

مائیم قوم فارس که سلمان زینبیم


دارم امید نیم نگاهی من از درش

هرچند مفلسیم ، محبان زینبیم


دستان حاجتم نرود سوی غیر او

ما ریزه خوار گوشه ای از خوان زینبیم


ما را به غیر سفره او نیست احتیاج

مبهوت و مات سفره الوان زینبیم


ما را چه غم که عالمیان طردمان کنند

شاهیم تا دمی که گدایان زینبیم


منت اگر نهد همه عباس زینبیم

صدبار یا که بیش به قربان زینبیم


اجداد ما همگی مست او بُدند

ما شیعه زاده ایم که حیران زینبیم


از آن زمان که ماه مبارک شروع شد

درمانده گشته ایم و پریشان زینبیم


هر شب برای غربت او ناله می زنیم

آشفته حال شام غریبان زینبیم


ای بی خبر تو هیچ ندانی که عشق چیست

ما را نظاره کن که خرامان زینبیم


روح القدس شدیم وتمامی شاعران

گرم غزل سرایی دیوان زینبیم


ارامش و قرار دو دنیا قرین ماست

فرخنده ایم، بی سر و سامان زینبیم


فخر علی ، تجلی زهرا ، شریک عشق

این زن پیمبر است و مریدان زینبیم


حاجت چرا بری به بر صاحب کرم

جان بایدش دهیم ، شهیدان زینبیم


شکر خدا که روزی اشکم حواله شد

حاجات ما رواست که مهمان زینبیم...


برای مشاهده چگونگی شکل گیری شعر اینجا کلیک کنید.

  • گروه ادبی بداهه
به نام خداوند پدیدآورنده غزل ...
  • گروه ادبی بداهه