دلم ز درد جدایی پر است و میدانم
يكشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۱۳ ب.ظ
بلند میشود از دیدنت صدای دلم
نشسته ای پری قصه لابلای دلم
دلم ز درد جدایی پر است و میدانم
نبات های لبت می شود دوای دلم
تباه می شوم آن دم که اختیار کنم
کسی به غیر تو را یک نفس برای دلم
به خنده های لبت یا به اخم ابرویت...
خودت بگو که گذارم تو را کجای دلم؟
منی که با تو وفا کرده ام جفا دیدم
نبود آخر این قصه ها سزای دلم
میان عقل و دل من همیشه بلواییست
همیشه میشود این عقل کم فدای دلم
چه میشود نروی؟پرسش همیشه ی من
بهانه های دل تو شده چرای دلم
تنت حرارت خورشید دارد ای زیبا
بتاب نور تنت را تو بر هوای دلم
اگر چه مومنم اما به کفر نزدیکم
از آن زمان که شدی رب و مقتدای دلم
ردیف شعر منی دوست دارمت بی حد
حروف قافیه ام با تو ای هجای دلم
زمان عاشقی من نبود تاخیری
همان دمی که رسیدی شدی خدای دلم
برای مشاهده چگونگی شکل گیری شعر اینجا کلیک کنید
- ۹۳/۰۵/۱۹
اولش اصن فکر نمیکردم کسی ادامه ش بده
ازتون ممنونم
:-)