من حیات از حرم کرب و بلا میگیرم
جمعه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۵۹ ب.ظ
من حیات از حرم کرب و بلا میگیرم
کربلای من اگر دیر شود میمیرم
گوشه صحن تو با چشم تری جان بدهم
کاش اینگونه شود آخر سر تقدیرم
یا ببر تا حرمت یا که مرا راحت کن
از نفس های به دور از حرم تو سیرم
من اسیر حرم و صحن و سرایت شده ام
بسته به گوشه ی شش گوشه شده زنجیرم
هم غم دوری شش گوشه به جانم افتاد
هم ز داغ لب عطشان تو آقا پیرم
من همان ذره ی خاکم تو مرا زر کردی
عاشقم کردی و عشق تو شده اکسیرم
دل ناپاک مرا اشک و غم روضه ی تو
شست و کرد از همه ی بار گنه تطهیرم
مادرم شیر به من داده میان روضه
شده آمیخته با اشک غم تو شیرم...
برای مشاهده چگونگی شکل گیری شعر اینجا کلیک کنید
- ۹۳/۰۵/۲۴
خیلی خیلی زیبا