ای امیر بوالعجائب ساقی کوثر تویی
ای امیر بوالعجائب ساقی کوثر تویی
عاشقان مست حق را باده و ساغر تویی
ایمنی گردد ز آتش بی گزند و بی عقاب
آنکه را فریاد رس در وادی محشر تویی
دیده ی ماه فلک هرگز ندید آنکه شبی
بی دعا و بی نیایش خفته در بستر تویی
در بلندای مقامت بین عیان بر عرش و فرش
آفرینش را پس از خاتم همه باور تویی
بارها در معرکه انصار و اعدا دیده اند
سر در آغوش خطر همدوش پیغمبر تویی
سر به پایت می نهد خورشید و ماه و آسمان
علت ایجاد افلاک و زمین و زر تویی
ای بنازم غیرتت را چونگه حتی در رکوع
آنکه بخشد بر گدا رخشنده انگشتر تویی
زاده در بیت خدا و کشته در محراب خون
افتخار آفرینش عشق را مظهر تویی
دستگیر وقت موت و شافع روز جزا
یا امیرالمؤمنین اول تویی آخر تویی
آفرینش را نگینی چون تو زیبا می کند
جلوۀ خالق توئی در گنج او گوهر توئی
چون نگینی دست احمد خوش تراشی خورده ای
خاتم پیغمبران را بهترین یاور توئی
عشق از نام تو بر افلاک می گردد عیان
بر زمین قلب ما روشنترین اختر توئی
برای مشاهده چگونگی شکل گیری شعر اینجا کلیک کنید
- ۹۳/۰۴/۲۸
وب زیبا و پر محتوایی داری به من هم سر بزن.