بی تو آری فنا می شود دل
بی تو آری فنا می شود دل
بی تو بی ادعا می شود دل
با تو اما یقین دارم ارباب
غرق نور خدا می شود دل
پس جدا گشتن از تو محال است
کی ز جانش جدا می شود دل؟
تا تو امضا کنی شک ندارم
ساکن کربلا می شود دل
آندمی که جدا شد ز دنیا
با شما آشنا میشود دل
غرق دنیا شدن ناسپاسی است
طائر کبریا می شود دل
بی تو دل مامن بی قراری است
با شما با صفا میشود دل
زندگی بی تو ما را عذاب است
کی ز این غم رها میشود دل
عمر ما جمله بی حاصلی بود
بی تو بی دست و پا می شود دل
عقل گفتا وصالش تباهی است
گفت باشد فدا میشود دل
گفت وصلش نباشد میسر
گفت اما چرا می شود دل
آرزویم بود وصل رویت
کی به تو مبتلا می شود دل
ی شما دل گرفتار طوفان
با شما ناخدا می شود دل
اقتدا بر شما بین گودال
شک نکن سر جدا می شود دل
روزى از باده ى انتظارت
مست قالو بلا مى شود دل ...
دل به شش گوشه تا می سپاری
صحن ایوان طلا می شود دل
آخرش سنگ فرش سیاهی
در حریم رضا می شود دل
بین هر کوچه ی تنگ و تاریک
با حسن هم نوا می شود دل
صبح جمعه به لب أین أین
ندبه هایش به پا می شود دل
برای
مشاهده چگونگی شکل گیری شعر اینجا کلیک کنید
- ۹۳/۰۴/۰۱