روز هفتم، دل من یاد محرم کرده
به گل پیکر ارباب الهی العفو
گودی حنجر ارباب الهی العفو
روز هفتم، دل من یاد محرم کرده
به علی اصغر ارباب، الهی العفو
عطش افتاده به جانم، جگرم می سوزد
به علی اکبر ارباب، الهی العفو
قامتم خم شده، نیلی شده رویم بابا
به رخ دختر ارباب، الهی العفو
گوش تا گوش، گلوی پسرت پاره شده
به گل پرپر ارباب، الهی العفو
خاک بر این دهنم، شمر، میان گودال.....
به بریده سر ارباب، الهی العفو
کمرت خم شده از رفتن سقای حرم
به دو چشم تر ارباب، الهی العفو
بوسه بر حنجر خشکیده ی از آب زدی
به دل خواهر ارباب، الهی العفو
آخرین غصه ی او، داغ اسیری تو بود
به غم آخر ارباب، الهی العفو
هر که در کرببلا داشت نشان از زهرا
به خود مادر ارباب، الهی العفو
مست از باده ی عشقیم و فدایی توایم
به می و ساغر ارباب، الهی العفو
به حبیب و به زهیر و به غلام و به قمر
به همه لشکر ارباب، الهی العفو
بین و گودال و نگاهش به حرم ... یا زهرا
به دل مضطر ارباب، الهی العفو
چه شود گوشه اى از مرقد شش گوشه او
جان دهم در برِ ارباب ،الهى العفو
برای مشاهده چگونگی شکل گیری شعر اینجا کلیک کنید
- ۹۳/۰۴/۱۵