قبل از همه آمدم بیا رحمی کن
يكشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۵۵ ب.ظ
قبل از همه آمدم بیا رحمی کن
قبل از شب قدر از گناهم بگذر
در عالم بندگی شدم شرمنده
باز آمده ام تازه به راهم ، بگذر !
با چشم پر از اشک تمنا کردم
تو خوانده ای از عمق نگاهم ، بگذر !
امشب به سفیدی گلوی اصغر
از نامه اعمال سیاهم بگذر...
من گرچه درین مغلطه پروا کردم
از سینه ی پر درد و پر آهم ، بگذر !
در بـیـنِ فرازِ نیکی و ، قعر گناه
من مانده همیشه قعر چاهم ، بگذر
جمعی به جهان رسیده جمعی عقبی
تو از منُ و از عمر تباهم ، بگذر !
هر بار مرا عفو نمودی ممنون
یک بار دگر از اشتباهم بگذر...
تنها شده ام حال که بینی هستم
اما تو ز شرم گاه گاهم بگذر !
قبل از شب قدر با کریم آمده ام
دلخوش به همین نیمه ی ماهم،بگذر
در لشکر نیکان و بدان راهی نیست
من مانده ازین هر دو سپاهم ، بگذر
برای مشاهده چگونگی شکل گیری شعر اینجا کلیک کنید
- ۹۳/۰۴/۲۹