دل سوخته تر زآنم، تا شرح غمت گویم
سه شنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۲، ۰۳:۵۲ ب.ظ
دل سوخته تر زآنم، تا شرح غمت گویم
زخمی تر از آن پایم، تا باز تو را جویم
من سوخته و زخمی،تو اوج پریدن ها
تو حادثه میسازی ،من خاطره میگویم
صیاد شدی اینک، رفتی دل کوهستان
باز آ ی کزین لحظه ،من قوچم و آهویم
این راه که رفتی تو ما را که توانش نیست
تو پر بکش و بگذر من نیز دعا گویم......
گفتم سفرت با من راه و خطرت با من
تو یار نمیخواهی من عمر نمیجویم.....
گفتند که در راهت دنبال گلستانی
من نرگسم و لاله، می رویم و می رویم
دریا شده ای شاید، حالا که چنین دوری
غم نیست مرا یکدم، من جویم و می پویم
چون باد صبا با خود عطر نفست آرد
چشمم به ره باد و افشان شده گیسویم
در خواب پریشان گر هجران تو پیش آید
من خواب حرامم باد، می نالم و می مویم
یک تار سر زلفت،جا مانده در این خانه
عمریست پریشانٍ یک تار سر مویم!
برای مشاهده چگونگی شکل گیری شعر اینجا کلیک کنید.
- ۹۲/۰۴/۲۵