پر از حرارت عشقم تب جنون دارم
پر از حرارت عشقم تب جنون دارم
زبانه میکشم و آتشی فزون دارم
نمک برای دل خون شده ضرر دارد
بگو به چشم ملیحت فشار خون دارم
شبیه اینه و شمعدان حسابم کن
مرا به منزل قلبت ببر شگون دارم
فرشته خواسته بودم تو را نصیبم کرد
چه انتظاری از این بخت واژگون دارم
سه تار زندگیم تا به تار مو بند است
منم علاقه به استاد ذوالفنون دارم
تمام ایه ی انا الیه یعنی که
فقط به سمت تو تصمیم راجعون دارم..
الف شدم وَ خمیدم ، به دال نزدیکم
چهل ستونم و احساس بیستون دارم
چنان غزال رمیده به دشت می مانی
که از برای شکارت صد آزمون دارم
ز رنگ و روی من آخر چرا نمی بینی
ز داغ دوری تو چهره لاله گون دارم
به دیدن دل زارم چرا نمی آیی
مگر نگاه غریبیّ و پر فسون دارم
دلا به کنج غریبی شکایتِ چه کنی
نگو به اهل دلی بخت سرنگون دارم
گذشت عمر منو خاطرم نیاسوده
ز انچه کرده ام و آنچه در درون دارم
فشار خون مرض قند مشکل اعصاب
نداشتم که به لطف لبت کنون دارم
برای مشاهده چگونگی شکل گیری شعر اینجا کلیک کنید
- ۹۳/۰۷/۰۳