چند روزی طبع من بس شور و شیرین می زند
چهارشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۳۲ ق.ظ
چند روزی طبع من بس شور و شیرین می زند
پرسه ها در بین احوالات دیرین می زند
ظاهرا با من سر ناسازگاری دارد او
ساز عشقم را چرا این بار غمگین می زند
چند سالی ترک عشق و عاشقی بنمودم و
شاعرانه حرف از فرهاد و شیرین میزند
از قضا خوابی برایم دیده است و زین جهت
سر به تعبیرات خواب ابن سیرین می زند
آنکه ابروی کمندش باعث کفرم شده
دائما حرف از مرام و دین و آیین می زند
تیر غمزه از یسار و زهر خنده از یمین
گاه با ان می گدازد گاه با این می زند
قصد کرده با دلم بازی کند اما چه سود
نان درون کاسه ای از هجر خونین می زند
زیر باران، رو به مسجد ، کودکی وقت دعا
ناشیانه سنگ را بر مزغ امین می زند
گاه گاهی صید دامت گشته ام ای نازنین
پنجه هایت طعنه بر چنگال شاهین می زند
برای مشاهده چگونگی شکل گیری شعر اینجا کلیک کنید.
- ۹۲/۰۷/۱۷