گویند که تا منزل تو فاصله ای نیست
چهارشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۲۲ ق.ظ
گویند که تا منزل تو فاصله ای نیست
عمریست که جز وصل توأم مشغله ای نیست
در بند خیال تو گرفتارم و بیتاب
از پای فتادم دگرم حوصله ای نیست
صد مرتبه باید که بنالم ز نیازم
از ناز تو یک مرتبه حتی گله ای نیست
در ساحل دریای پر از موج حیاتم
غیر از لب آرام تنت اسکله ای نیست
ارگ است و همین لذت ویرانی از عشق
دل رفته به باد و دگرم زلزله ای نیست
چون دایره ی زنگی پایان عروسی
دل تنگ سرور است و دگر مشغله ای نیست
در شهر پر از ظلمِ جفا پیشه ی معشوق
چون شهر فراعن دلَک حامله ای نیست
هر جا که روم در پی دیدار تو باشم
در جان و دلم جز سخنت ولوله ای نیست
با نقش خیالت بکشم نقش وصالی
هر چند که امّید نظر یا صله ای نیست
برای مشاهده چگونگی شکل گیری شعر اینجا کلیک کنید
- ۹۳/۰۸/۱۴