به اشتیاق تو همچون نسیم در سفرم
در انتظار تو چشمی به دستگیره ی در
و بعد رفتنت از خانه زل زده عمری
به چشم های من انگار چشم خیره در
سه روز مانده فقط تا رها شوم بانو
ز آه کوچه و از بغض گاه چیره ی در
مدینه کوفه گمانم که زخم مورثی ست
عجب وراثت تلخی ست در عشیره ی در
ندید پشت دری ؟ جای دارد این جمله
که خاک بر سر اوضاع تار و تیره در
گره چو خورد کمربند یار با مسمار
گره فتاد دوباره به بخت تیره ی در
نخوانده ای که در از درد ها سخن گفته
نخوانده ای مگر از درد و شرح سیره در
برای مشاهده چگونگی شکل گیری شعر اینجا کلیک کنید
- ۲ نظر
- ۱۷ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۰۳