آتش به نیستان و من انگار نه انگار
امواج خروشان و من انگار نه انگار
دلگیرتر از اینهمه جمعه منم آقا
تو سر به گریبان و من انگار نه انگار
دنیا ز فراق تو پر از جوش و خروش است
بی حد شده عصیان و من انگار نه انگار
هر روز به زخم دلت آتش زدم افسوس
چشمان تو گریان و من انگار نه انگار
گویا شد عوض جای من و منتظر ای داد
یوسف شده حیران و من انگار نه انگار
عالم همه در فتنه و جنگیست گرفتار
دنیا شده ویران و من انگار نه انگار
انگار نه انگار تو را هیچ ندیدم
تو حضرت جانان و من انگار نه انگار
گفتند غریبی و دلت خون و پر آه است
موی تو پریشان و من انگار نه انگار
هر لحظه رود در پی ایام دریغا
عمرم چه شتابان و من انگار نه انگار
شب خواب ندارند دگر مردم غزه
از بیم و غم جان و من انگار نه انگار
حتی در و دیوار بقیع از تو بخواهند
یک گنبد و ایوان و من انگار نه انگار
برای مشاهده چگونگی شکل گیری شعر اینجا کلیک کنید
- ۰ نظر
- ۱۸ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۲۴