از بسکه شیرین می شود هر جا که هستی
از بسکه شیرین می شود هر جا که هستی
انگور ارزان می شود هر جا که هستی
شهد و شکر ،حلوای تر می ریزد آنجا
خرما فراوان می شود هر جا که هستی
تا من هوس کردم بچینم از لبانت
یک بوسه، باران می شود هر جا که هستی
یا نه ز بس دلخواهی و دلداده داری
پس بوسه باران می شود هر جا که هستی
از بسکه مجنون دور لیلایم زیاد است
فکرم پریشان می شود هر جا که هستی
یک روز گر بوسه ز لعل تو نگیرم
آن روز زندان می شود هرجا که هستی
گشتی تمام فکر و ذکر من تو بانو
هر کار آسان می شود هر جا که هستی
تا با تو ام خوابی به چشم من نباشد
هر شب چراغان می شود هرجا که هستی
در خاطرم تا یاد لبخند تو آید
طبعم غزلخوان می شود هر جا که هستی
وقتی نگاهم می کنی با گوشه ی چشم
آنجا گلستان می شود هر جا که هستی
عالم همه محو تماشای تو هستند
آیینه بندان می شود هر جا که هستی
وقتی که می خندی به من دور لبانت
انگار قندان می شود هر جا که هستی
برای مشاهده چگونگی شکل گیری شعر اینجا کلیک کنید.
- ۹۲/۱۱/۳۰